خیلی حس عجیب و خاص و خوشحال کننده ایه اینکه ببینی دخترت 6سالش تموم شده و قدم در یک راه نورانی و سخت علم آموزی گذاشته ... دستشو گرفتم و باهم تا مدرسه پیاده رفتیم بهش تبریک گفتم و دخترک جانمم در جواب گفت منم مامان بهت تبریک میگم که روز اول داریم باهم میریم .......
من وقتایی که بچه ها رو حموم میکنم هربار میگم خدایا شکرت که زنده ام و اینبارم خودم بچه هامو شستم خدا در جواب چی میگه خودش میدونه
امروزم خدارو شکر کردم که زنده هستم و دخترمو روز اول مدرسه همراهی کردم و کنارش بودم.
استرس این که محیط مدرسه چه طوره و برخورد کادر مدرسه، و دیر و زود شدن ها.
خدارو شکر که الان بهترین
به سلامتی؛ برای هیراد، خیلی استرس داشتیم. الان بهترم!
استرس چی؟؟
ان شاالله دفاع پایان نامه دانشگاهش شرکت کنی.اونروز دیر نیست.زمان زود میگذره
آره دیگه زمان برا ما خیلی زود میگذره
مبارکش باشه. انشالله مدارج بالاتر.
قدر این لحظهها رو بدونید.
ممنون مامان نرگس جان. انشالا شماهم چند سال بعد این حس قشنگ رو تجربه کنید
سلام
تبریک میگم
سلام. خیلی ممنونم