دیشب داشتم تجسم میکردم تصویر مادرم رو زمانی که سالم بود و شاداب و سرحال .. با چادر سفید گل گلیش و لبخند به لب اومده خونمون و آیسانا و الشن دور و برش شیطونی میکنن ..منم تو آشپزخونه مشغول کارامم.........
چقدر خوب میشد مامانم پیشم بود و سالم و گهگاهی درخونمونو میزد و وارد میشد و بچه ها از خوشحالی میپریدن بغلش......... افسوس مادرم حتی رنگ خونه منو نتونست ببینه .زود بیمار و زمینگیر شد.........
واقعا خدا همشون را خفظ کنه
انشالله اونهایی هم که در بستر بیماری هستند شفا بده
مادر برای توصیفش کلمات خیلی حقیر اند
خدا صبرت بده
ممنون و سپاسگزارم خانمی
آخی جان
خدا خودش بهشون سلامتی و طول عمر بده
ممنون عزیزم
سلام خانم جان
خیلی ممنونم بهم سر زدین و نظر گذاشتین؛ لینک نظر شما:
https://khodrofanni.blogsky.com/1398/06/27/post-573/چند-ابزار-مفید-برای-کاربران-بلاگ-اسکای#comment-9
مادر، واژه ای به وسعت تمام هستی.
راستی من از بلاگ اسکای به بلاگفا نقل مکان کردم. آدرسمم گذاشتم. خوشحال میشم سر بزنین
البته منم همچنان به شما سر می زنم.