با این وضعیت معلوم نیست مردادماه بشه مرخصی بگیرم و برم پیش خونوادم یا نه .... گاهی به خانمای خونه دار غبطه میخورم البته اونایی که همسرای پشتیبان خوبی دارن....
همسری بعدظهر تقریبا از 8 تا 12 ونیم شب یه کار پاره وقت میره .. ظاهرا خیلی خوشحاله از این منبع درامد هرچند ناچیز .. ولی من احساس تنهایی ام زیاد شده .. تا 2 که سرکارم بعدشم نماز و ناهار و خواب.. تا از خواب عصرگاهی بیدار شیم اونم دیگه میره دنبال گاز زدن ماشین که بخاطر اینکه فقط یه جایگاه داره این مرکز استان! مجبوره زمانهای طولانی رو بمونه تو صف .. و عملا زیاد نمیبینمش
بچه ها خیلی خستم میکنن البته خودمم حال و حوصله ام کم شده ........ یه طبیعت زیبا میخام که توش قدم بزنم و نفس بکشم ........ چیزی که اینجا نداره
تلفنی با بابام حرف نمیزنم چون بغضم میگیره و ناراحت میشم ... دلتنگی چه حسیه خدایا!!!
انشالله زودتر میرید و خانوادهتون رو میبینید.
مهم اینه که همهتون سلامت باشید.
زهرا جان خانه داری بیشتر اذیت می کنه، شما فکر کن تا دو سرکاری ، بعد تا بخوابی و یه ذره بگذره شده عصر ، از عصر تنهایی میاد سراغت ، قبل اون فکرت مشفوله، سرکاری، چند نفر آدم می بینی :-) چهاردیواری خونه زیاد اذیتت نمی کنه، بچه ها تو اون تایم ندیدنت و برسی انرژی خوبی دارن و ...خانه دار باشی این تنهایی از صبح تا شبه و سخت تر، منم دارم درس می خونم آزمون بدم برم سرکار که خونه نشینی واقعا سخته
همه اینایی که گفتی کملل درسته ولی وقتی بچه هات کوچیکن اینکه اوتارو ۷..۸ ساعت دست یه غریبه بسپاری خیلی سخت و ناراحت کنندست
می فهمم زهرا جان ، کار طولانی مدت آقایون خیلی انرژی ازمون می گیره، خودشون هم انقدر خسته می شوند که وقتشون به استراحت می گذره و عملا نه میتونند با بچه ها وقت بگذرونند و نه آدم فرصت یه تفریح کوچولو هم داره .
سلام اجی خوبی ان شاءالله که همه چی درست میشه و زود میری پیش خانواده ات اجی
درود!
زیاد موندن تو وضعیتی که گفتین خوب نیست...