یعد از یک دوره سه ماه و شایدم بیشتر .. دوره ای پر از حس های بد ... تجربه حس های متفاوت نسبت به همسرم ...... دوره تو لاک بودنم .. تازه به حس آرام بودن و سبکی رسیده ام ........ تلنگر ها میتونن سازنده باشن ...
الان دیگه در نبودش راحتم .. از تنهایی های آخر شب واهمه ای ندارم ... برگشتم به گذشته ای که مستقل بودم ......... چقدر وابستگی ها آدمو ضعیف و شکننده میکنه .... با یه حس جدید پیشش برگشتم و الان راحت تر میتونم تو آغوشش بگیرم
طی کردن بعضی مسیرها، سخت دردناک است ولی آدمی می تواند عجیب در برابر سخت ترین مشکلات قوی و نیرومند بایستد!
نمیدانم این منِ تنها چه مسیرهای پر پیچ و خمی پیش رو دارد ولی "دریایم و نیست باکم از طوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته ست"
سلام اجی خوبی خداروشکر اجی ان شاءالله مشکلی بین تون نباشه
سلام عزیزم.خیلی ممنون گلم
می دونم چقدر رسیدن به این نقطه سخته ، یه چیزهایی رو باید به هم بریزی و یه چیزایی رو باید از نو بسازی ولی لازمه.
چقدر من این شعر رو دوست داشتم تو تموم دفترهام می نوشتم .
بله متاسفانه یا خوشبختانه لازمه ....
همینه که انقدر قوی و با اراده هستین رویا جان