شاید تشبیه تلخی باشه صحنه ای که دیشب تو ذهنم مرور میشد
گاهی زندگی مثل بالا رفتن سخت از یک کوه بلنده که بسختی و آرام آرام یه چیزهایی رو بدست میاری تا به قله برسی و بعد اون دیگه کم کم باید کوله بار داشته هاتو همون بالا بزاری و آرا م آرام دوباره برگردی و یا داشته هاتو از دست بدی ..پایین آمدن از کوه هیچم راحت نیست چون یجورایی مثل افول می مونه!
دوباره مثل این موقع هرسال، تخیلات مسافرت داره تو ذهنم نشخوار میشه .. با هواپیما تا تهران برم بعدش تا شهرم با اتوبوس .. خوب رفت و برگشت اینجوری حداقل دو روزش تو راه میگذره ... الشن رو با خودم ببرم .. اذیت میکنه تو راه صد در صد ... نه بابا دارم برا چی برنامه ریزی میکنم پس شبا شوهرخان که سرکاره دخترکم پیشش کی باشه .....ولش کن بازم نمیشه .........
*جهان هستی، تمام وسائل مورد نیاز رهائی و نجات را، در اختیار
تو قرار داده—ولی دقت کن. چون این وسائل، برای نجات یک نفر
است.
سلام اجی ان شاءالله خیره