یک نفر زمینی

غربت ghorbat

یک نفر زمینی

غربت ghorbat

عمل جراحی مادرم

مامانم بستری شده و قراره امروز یا فردا مفصل زانوشو عمل کنن (آرتروپلاستی یا همون تعویض مفصل زانو)..

دیروز عصر خواب بودم و خوابای عجیب غریب زیاد دیدم ..  بهش زنگ زدم  و پشت تلفن دلداریم داد!! که نگران نباش عمل سختی نیست و انشالا بعد عمل خودم بهت زنگ میزنم!!. بزور جلوی بغضم رو گرفتم که متوجه ناراحتیم نشه. این عمل برا کسی که سکته مغزی کرده و فشارخون بالا و دیابت داره  قاعدتا به این راحتی ها نیست ......... فرسخ ها دور از مادرم پشت میزکارم نشسته ام و کاری از دستم برنمیاد ... چشمامو میبندمو بهش فکر میکنم ..تو خیالم صورت و دستاشو میبوسمو و میگم انشالا بسلامتی عملت تموم میشه ......... کاری تو غربت از دستم برنمیاد .. حتی نمیتونم برم بهش سر بزنم......  

مادرم بخدا میسپارمت

نظرات 2 + ارسال نظر
مامان نرگس سه‌شنبه 23 مهر 1398 ساعت 12:37 http://boghzepenhaneman.blogfa.com

سلام
ان شالله عملشون به سلامتی انجام میشه و مشکلی پیش نمیاد.

سلام عزیزم. ممنون از دعای خوبتون

اسما سه‌شنبه 23 مهر 1398 ساعت 11:41 https://asmavabacheha.blogsky.com

إن شاء الله که به سلامتی عملش تموم میشه و بهت زنگ میزنه خدا خودش کمک حال مادرت باشه فدای دلت بشم که حال و روزش رو درک میکنم چقدر دل بزرگی داری
مامانت چند سالشه؟واجب بود این عمل رو انجام بده؟ریسک عمل داره انجام نمیداد بهتر نبود؟

فداتم اسما جانم. مامانم نزدیک 70 اگه اشتباه نکنم. پاش کاملا پرانتزی میشد موقع راه رفتن و کلا زانوش به یه ور برمیگشت .. می ترسیدن موقع راه رفتن بخوره زمین و استخونش بشکنه با اینکه با واکر راه میرفت دیگه این ماه آخر با ویلچر تا دستشویی میبردنش که اتفاقی براش نیوفته ...... دکترش که گفته مشکلی پیش نمیاد!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.